ای همسفر عشق

ای همسفر عشق 

من رهسپار ملکوت خداوند هستم 

با من بیا 

   با من بیا 

من به بهشت های گمشده هجرت خواهم کرد 

    به دیاری که هزاران هزار سال از گناهان آدمیان به دور است 

            و هیچ کس در آنجا چشمان معصومت را مسخ مخواهد کرد.

پرواز کن

 

پرواز کـــــن آنگونه که می‌خواهــــــــی

و گرنه پروازت می دهند آنگونه که می‌خواهــــــند!

می دانم روزی عاشق من خواهی شد

  

 می دانم روزی عاشق من خواهی شد! 

 یک روز دلگیر پاییزی٬ روزی که اشک از چشمان معصومت سرازیر شود و قلبم در سینه مهربانت آواز سر دهد. 

 می دانم روزی عاشق من خواهی شد! 

یک روز سپید زمستانی٬ روزی که گرمی عشـقم برفهای زمستان را برباد دهد و نگاهم با چشمان معصــومت به جستجوی نور رود. روزی که دستانم با دستانت بیــــگانه نیست و معنی تمام لبخندها دوست داشتن است 

 می دانم روزی عاشق من خواهی شد! 

یک روز گرم تابستانی٬ روزی که خورشید پاک پنجره قلـــــبت را به رساترین عشــــق ها بگشاید. روزی که معنای همه نگاهها محبت است. روزی که پرستوی عــــشق٬ صداقت این غریبه تنها را برایت فریاد کند 

 می دانم روزی عاشق من خواهی شد! 

 یک روز زیبای بهاری٬ روزی که هر کس در قلبش ستاره ای دارداز جنس بلور و صــدایی از جنس سکوت. روزی که پــروانه ها به زیـبایی خود نمیبالند و کلاغ از زشــتی خود نمی نالد.

بهترین چیز

 

     بهترین چیز٬ رسیدن به نگاهیست که از حادثه عشق تر است.

دعا

  

دل میگفت وصالش به دعا باز توان یافت 

                    عمریست که عمرم همه در کار دعا رفت