وقتی تنها هستیم صدایی با ما سخن میگوید که بسیار آگاهتر از ماست
این صدا صدای مهربان خداست
صدایی همواره در درون من میگفت:
صبرکن برای ورود به سرزمین عشق٬ هنوز فرصت داری
کسی می آید...
کسی در قلبش با توست
در نگاهش با توست
کسی می آید...
که زینت تو باشد٬ نه آنکه تو زینتش باشی
راهنمای تو باشد نه آنکه تو راهنمایش باشی
کسی که مثل هیچکس نیست
«پائلوکوئیلو»
دوباره همان هیچکس شده ام!!!
چیزی شبیه خودم
و در جایی که شبیه هیچ جا نیست
دوباره چشمهایم را بسته ام
بی هیچ نشانی
و نگاهی که شبیه هیچ نگاه نیست
دوباره میان آهنگ بی احساسی آرمیده ام
بی هیچ تبسمی
و صدایی که شبیه هیچ فریادی نیست
دوباره خودم را ورق زده ام
بی هیچ آرزو
و نفسی که شبیه هیچ سوختن نیست
دوباره به مهمانی گریه ها دعوت شده ام
بی هیچ توانی
و بغضی که شبیه هیچ گلایه نیست
دوباره همان هیچ کس شده ام!!!
چیزی شبیه خودم!
من اینجا بس دلم تنگ است
و هر سازی که می بینم بدآهنگ است
بیا ره توشه برداریم
قدم در راه بی برگشت بگذاریم
ببینیم آسمان هر کجا آیا همین رنگ است...
«مهدی اخوان ثالث»
ای خدای من
اگر چندان در برابر تو بگریم که پلک های هر دو چشمم بیفتد
و اگر چندان صدا به گریه بلند کنم که صوتم قطع شود
و اگر چندان برایت به پا ایستم که هر دو پایم ورم کند
و آنقدر برایت رکوع کنم که استخوان های پشتم از هم بپاشد
و آنقدر تو را سجده کنم که چشمانم از کاسه بدر آید
و در دوره عمر خود خاک زمین بخورم و تا پایان زندگی آب گل آلود بنوشم
و در اثنای این احوال آنقدر ذکر تو را بگویم که زبان از کار فرو ماند
و از روی شرمندگی٬ نتوانم چشمهایم را به آسمان بگشایم
با این همه سزاوار محو یکی از گناهانم نخواهد بود
و سزاوار اجابت یکی از حاجاتم نخواهد بود.
«امام سجاد(ع)»
به من بگو هیچ اتفاق شومی نخواهد افتاد
و من در قلب یک انتظار نخواهم پوسید٬ نیمه دیگر ایمانم را از دست نخواهم داد
و آن کسی که سالها مبهوت نجاتش بودم همواره در کنارمن خواهد ماند.
چیزی بگو...
پیش از آنکه اشک قلبم را دوباره پاره کند
من انتظار می کشم...
و خداوند یاور من خواهد بود و مرا تنها نخواهد گذاشت
اگر تمام خلقت سد راهم شوند و مرا از تو نهی کنند
اگر همه آفرینش چون جانوران درنده شوند و آسمان عذاب بر سرم ببارد
باز تو را فریاد خواهم زد
چیزی بگو
پیش از آنکه اشک قلبم را دوباره پاره کند
چیزی بگو...
من انتظار میکشم
حتی روزی که نباشم...