دلم تنگه٬ اما برای کی؟
دلم گرفته٬ اما برای چی؟
حوصله ندارم! آخه چرا
من منتظرم٬ ولی منتظر کی؟ منتظر چی؟
شاید خودم شایدم....
خستم ولی من که کاری نکردم!
نه به خاطر کار نیست
خسته از تحمل ادمای تکراری
خسته از انتظار برای اتفاقی که شاید هیچ وقت نیفته
...
انگار چشمام ضعیف شده! دیروز سر کلاس استاد رو تار میدیدم
وای استاد خیلی ماهی
خیلی باحالی و باجنبه
چرا آدمایی مثل توو زندگی من نیستن !
چرا آدمایی مثل تو رو فقط باید از دور ببینم!
شاید دوربین شدم
ولی نه از اولش همینطور بوده! ولی مطمئنم چشم دلم از همون اول ضعیف بود!
اصلا من کلا توو انتخاب آدما مشکل دارم!
خدایا
دلم یه آدم خوب می خواد... اصلا خوب به کی میگن؟
باید دیکشنری زندگیمو عوض کنم٬ خوبی رو درست معنی نکرده!
از یه جایی به بعد...
دیگه نه دست و پا می زنی...نه بال بال می زنی ...
نه دل دل می کنی...نه داد و بی داد می کن
نه گریه می کنی...نه مشتتو می کوبی تو دیوار...
نه سرتو می زنی به دیوار.....
از یه جایی به بعد فقط سکوت می کنی...!!!
یک عــــــمر قفس بست مسیر نفسم را ...!
حالا که دری هست مرا بال و پری نیست ...!
حالا که مقـــــــــــدر شده آرام بگـــــــــیرم ...!
سیلاب مـــــــرا برده و از من اثری نیست ...!
بگـــــــــــذار که درها همگی بسته بمانند ...!
وقتی که نگاهی نگران پشت دری نیست ...!