دفتری بود که گاهی من وتو می نوشتیم در آن؛
از غم وشادی و رویاهامان؛
از گلایه هایی که از دنیا داشتیم؛
من نوشتم از تو؛
که اگر با تو قرارم باشد؛
تا ابد خواب به چشم من بی خواب نخواهد آمد؛
که اگر دل به دلم بسپاری؛
و اگر همسفر من گردی؛
من تو را خواهم برد تا فراسوی خیال؛
تا بدانجا که تو باشی ومن و عشق وخدا؛
تو نوشتی از من:
من که تنها بودم با تو شاعر گشتم؛
با تو گریه کردم؛با تو خندیدم و رفتم تا عشق؛
نازنینم ای یار؛من نوشتم هر بار؛
با تو خوشبخت ترین انسانم؛
ولی افسوس...