برای دلـــم گاهی مـــــادری مهربان می شوم
دست نوازش بر سرش می کشم و می گویم: غصه نخور عزیزکـــــــــــــم می گذرد ...
برای دلـــم گاهی پــــــدر می شوم
خشمگین می گویم: بس کـــن دیگر بزرگ شدی ...
گاهی هم دوستی می شوم مهـــــــربان
دستش را می گیرم و می برمش به باغ رویـــا، کنار تـــو
دلـــــم از دست من خســـــته است...
دلم از دست من زخـــم خورده است...
مرا ببخش قلب من