من چه سبزم امروز
وچه شاد و دل من دریایی ست
من چه سبزم امروز
و چه خورشید دلم نورانی
و تن خسته و کوبیده من شده یکپارچه رنگ آبی
من چه شادم امروز
که همه نقش اقاقی به دلم تابیده
من نیازم امروز....
و خــــــــــدا درد دلم بشنیده
که به دوران کبود دل من
رنگ امید و صفا بخشیده
آری ای دوست در این صبح سپید
همه ذرات وجودم
ز هیاهوی صدای پرواز
همچو شبنم به تنم چسبیده
من چه سبزم امروز
گویی امروز تمام غم ها
ز دلم بار سفر بر بسته
و در این صبح سپید
گوش جان و دل من میتراود هر دم
شوری از عشق و امید
من چه سبزم امروز
من چه شادم امروز
و دلم دریایی
و تنم رویایی
من چه سبزم امروز...